پدران کلیسا در طول نخستین بخش از این دوره، موفق شدند کلیسا را از مرحله جفاها عبور دهند و بر تهدید بدعتها فائق آیند، خصوصاً بدعت گنوستیکی. این بدعت پدران کلیسا را بر آن داشت که کلیسا را مرجع اصلی ایمان و عمل مسیحی بدانند. وقتی جفاها به پایان رسید، مسأله طبیعت مسیح و تثلیث مطرح شد.
و سرانجام، زمانی که مناقشه دوناتیستها در آفریقای شمالی بیداد میکرد، آموزۀ کلیسا در رأس توجهات الهیاتی قرار گرفت و آگوستین برندۀ مباحثهای شد که هدفش تأکید بر وحدت کلیسا بود، حتی درصورت لزوم به زور شمشیر! اما پیروزی آگوستین فقط به اینجا ختم نشد. او در مباحثهای که بر سر مسأله نجات درگرفت نیز برنده شد. این مباحثه بر سر این بود که آیا نجات انسان بستگی به ارادۀ حاکم خدا دارد یا به ارادۀ آزاد انسان.
تا پیش از بروز این مناقشه، نظر رهبران مسیحی عموماً بر این بود که نجات از طریق توبه و ایمان به عیسای مسیح و بعد، تعمید در کلیسا میباشد. در این دوره، هنوز بر تعمید کودکان تأکید گذاشته نمیشد. همچنین این نظر وجود داشت که اگر یک مسیحی بعد از دریافت تعمید، گناهی فجیع مرتکب شود، ممکن است نجات خود را از دست بدهد. اما در این میان، بحثی در خصوص نقش ارادۀ خدا و ارادۀ انسان در نجات وجود نداشت. تا اینکه یک کشیش بریتانیایی بهنام پلاجیوس که از معیارهای ضعیف کلیسای روم رنجیدهخاطر بود، برآن شد که اصلاحاتی بوجود آورد.
دفاع پلاجیوس از مسؤلیت فردی انسان
پلاجیوس متوجه شده بود که نوعی بدبینی تقدیرگرایانه به کلیسا رسوخ کرده و باعث شده که فرد مسیحی برای اعمال خود احساس مسؤولیت نکند. در همین اثنا، کتاب تفسیری خواند که در آن گفته شده بود که طبق رومیان ۵:۱۲، انسان گناه را به ارث برده است. او بر آن شد که تفسیری بنویسد و این نظر را رد کند و بگوید که انسان گناه آدم را تقلید و پیروی میکند و ارادۀ ما در اثر عادت، ضعیف شده است. لذا انسان مسؤول مستقیم گناه خودش میباشد، نه عامل وراثت.
او معتقد بود که هر انسانی آزاد آفریده شده و میتواند میان خوب و بد دست به انتخاب بزند. هر انسانی خلقت جداگانه خداست و به گناه آدم آلوده نیست. انسان میتواند با خدا همکاری کند تا به قدوسیت برسد و در این راه، میتواند از کمکهای فیض الهی نظیر کتابمقدس، خِرَد و الگوی مسیح بهره گیرد. پلاجیوس نه فقط به اخلاقیات انفرادی توجه داشت، بلکه مایل بود تمامیت جامعه بهوسیله اطاعت دقیق از احکام مسیح اصلاح شود. لذا مسیحیان ثروتمند را تشویق میکرد که طبق فرمایش مسیح، اموال خود را بفروشند و به فقرا بدهند.
ناگفته نماند که پلاجیوس به این مسأله کاملاً معتقد بود که همه انسانها گناه کردهاند و همه به فیض و رحمت الهی نیاز دارند. او هیچگاه اهمیت فیض خدا و کفاره مسیح را منکر نبود.