کتاب مقدس وقتی بحث بر سر موضوع رنج مطرح می شود بسیار واقع گرایانه عمل می کند. یک نکته لازم به یادآوری است که یکی از کتاب های کتاب مقدس کاملا به رنج ها و سختی های مردی به نام ایوب پرداخته است. این کتاب با گزارشی از بهشت آغاز می شود که پیش زمینه رنج های ایوب را برای خواننده فراهم می کند. دلیل رنج ایوب جر و بحث شیطان با خدا بود. تا جایی که ما می دانیم ایوب و نزدیکانش از این موضوع هیچ اطلاعی نداشتند. بنابراین جای تعجب نیست که همه آنها دلیل رنج های ایوب را از نقطه نظر خودشان توضیح می دادند، در نهایت ایوب به خدا وفادار می ماند و به کمک او امید دارد. ایوب و دوستانش دلیل آن رنج ها و سختی ها را در آن زمان متوجه نمی شدند. در واقع، وقتی ایوب با خدا روبرو می شود سکوت می کند. اما سکوت ایوب به هیچ وجه رنج و سختی هایی که کشیده بود را کم اهمیت جلوه نمی داد. بلکه بر روی اعتماد به اهداف خدا حتی در سخت ترین شرایط تاکید می کرد، حتی اگر نمی دانیم که اهداف او چه هستند. رنج کشیدن، مانند تجربه های دیگر انسان، زیر نظر و کنترل خداوند است. در پایان، ممکن است هرگز دلیل این رنج ها را متوجه نشویم اما باید به قدرت و حکمت خدا اعتماد کنیم. این یک پاسخ مناسب به رنج ها است.
مثال دیگری از رنج کشیدن داستان یوسف در کتاب پیدایش است. یوسف توسط برادرانش به عنوان برده به مصریان فروخته شد، با اتهامات ناسزا زندانی شد اما در آخر صبر او شامل لطف الهی گشت و به مقام عزیز مصر یعنی یک مقام پایین تر از مقام فرعون رسید. او در جایگاهی قرار گرفت که در زمان قحطی برای آذوقه یک ملت تصمیم گیری می کرد. پیام این داستان در سخن یوسف به برادرانش منعکس است: «از من نترسيد. مگر من خدا هستم؟ هر چند شما به من بدی كرديد، اما خدا عمل بد شما را برای من به نيكی مبدل نمود و چنانكه میبينيد مرا به اين مقام رسانيده است تا افراد بیشماری را از مرگِ ناشی از گرسنگی نجات دهم. پس نترسيد. من از شما و خانوادههای شما مواظبت خواهم كرد.» او با آنها به مهربانی سخن گفت و خيال آنها آسوده شد» (پیدایش فصل 50 آیه های 19 تا 21).
رومیان فصل 8 آیه 28 به کسانی که رنج و مصیبت دارند دلداری می دهد: «و ما میدانيم كه خدا همه چيزها را برای خيريت كسانی به کار میبرد كه او را دوست دارند و فرا خوانده شدهاند تا خواست او را انجام دهند» (رومیان فصل 8 آیه 28). مشیت خداوند همه اتفاقات زندگی ما را مانند درد و رنج، وسوسه و گناه برای منفعت دنیوی و اخروی ما کنترل و مدیریت می کند.
داوود رنج های بسیار زیادی در زمان خود متحمل شد و این رنج ها در سروده های او منعکس شده اند. درمزامیر فصل 22 می خوانیم: «ای خدای من، ای خدای من، چرا مرا ترک كردهای؟ چرا دور ايستادهای و نالهام را نمیشنوی و به نجاتم نمیشتابی؟ شب و روز مینالم و آرامی ندارم، اما تو مرا اجابت نمیكنی. با وجود اين، تو پاک و مقدس هستی. پدران ما تو را ستايش كردند و بر تو توكل نمودند و تو نيز ايشان را نجات دادی؛ نزد تو فرياد برآوردند و رهايی يافتند. ايشان بر تو توكل كردند و نوميد و سرافكنده نشدند. اما من مانند كرم پست شدهام؛ مرا انسان به حساب نمیآورند. نزد قوم خود خوار و حقير شدهام. هر كه مرا میبيند، مسخره میكند. آنها سر خود را تكان میدهند و با طعنه میگويند: «آيا اين همان كسی است كه بر خدا توكل داشت؟ آيا اين همان شخصی است كه میگفت خدا او را دوست دارد؟ اگر خدا او را دوست دارد پس چرا نجاتش نمیدهد؟»
اینکه چرا خداوند کاری برای پایان دادن رنج های داوود نکرد برای او همیشه مانند یک راز باقی ماند. او خداوند را مقدس و فرمانروا می داند. خداوند در بهشت جایی که گریه، ترس، نفرت یا گرسنگی وجود ندارد زندگی می کند. خدا از همه آن چیزی که انسان تحمل می کند چه می داند؟ داوود به شکایت کردن ادامه می دهد، «دشمنانم مانند سگ، دور مرا گرفتهاند. مردم بدكار و شرور مرا احاطه نمودهاند. دستها و پاهای مرا سوراخ كردهاند. از فرط لاغری تمام استخوانهايم ديده میشوند؛ بدكاران به من خيره شدهاند. رَخت مرا در ميان خود تقسيم كردند و بر ردای من قرعه انداختند».
آیا خدا هرگز جواب داوود را داد؟ بله قرن ها بعد او پاسخ خود را دریافت کرد. تقریبا هزار سال بعد، عیسی مسیح از نسل او به صلیب کشیده شد و بر روی صلیب رنج اجدادش را به دوش کشید. دست و پای او سوراخ شدند. لباس های او در مقابل دشمنانش پاره شد. مسخره شد. در واقع این سخنان عیسی است که داوود سروده خود را با آن آغاز کرد: «ای خدای من، ای خدای من، چرا مرا ترک كردهای؟» پس خود را به رنج داوود مرتبط ساخت.
عیسی مسیح، فرزند ابدی خداوند، در جسم انسان بر روی زمین زندگی کرد و گرسنگی، تشنگی، وسوسه، خجالت، آزار و اذیت، برهنگی، محرومیت، خیانت، استهزا، بی عدالتی و مرگ را تحمل کرد. بنابراین، ایوب را به آروزی خود رساند « ای كاش بين ما شفيعی میبود تا ما را با هم آشتی میداد. آنگاه تو از تنبيه كردن من دست میكشيدی و من از تو وحشتی نمیداشتم. آنگاه میتوانستم بدون ترس با تو سخن بگويم؛ ولی افسوس كه چنين نيست» (ایوب فصل 9 آیه های 33 تا 35).
باور مسیحیت در واقع تنها جهان بینی ای است که می تواند پاسخ قطعی به مسئله وجود شیطان و رنج و مصیبت ها را بدهد. مسیحیان خدایی را خدمت می کنند که بر روی زمین زندگی کرد و گرسنگی، تشنگی، وسوسه، خجالت، آزار و اذیت، برهنگی، محرومیت، خیانت، استهزا، بی عدالتی و حتی اعدام را تحمل کرد. صلیب مسیح را می توان به عنوان مظهر نهایی عدالت خداوند در نظر گرفت. زمانی که درباره میزان توجه خداوند به مسئله شیطان و رنج در این دنیا از او سوال می شود، خدای مسیحی به صلیب اشاره می کند و می گوید «تا این اندازه!».
عیسی مسیح فراموش شدن از جانب خدا را تجربه کرد و گفت، « ای خدای من، ای خدای من، چرا مرا ترک كردهای؟ » دقیقا همان تجربه ای که امروزه اکثر مردم در رنج هایشان با آن مواجه می شوند و احساس می کنند که از لطف و عشق خداوند جدا افتاده اند.