مسیح بر مرگ چیره شد
مرگ مسیح چه نتیجهای بهبار آورد؟ بهطور خلاصه میشود گفت که مرگ مسیح باعث نجات ما شد. اما این نجات چه مفهومی دارد؟ اینجاست که میخواهم از چهار تصویر استفاده کنم تا معنی نجات کاملاً روشن شود: تصویر مذهبی که به محل معبد مربوط است، تصویر تجاری که به محل بازار مربوط است، تصویر اجتماعی که به محل جامعه مربوط است و تصویر قانونی که به محل دادگاه مربوط است. این تصویر چهار بُعدی به ترتیب نشان میدهد که مسیح قربانی ماست، رهانندۀ ماست، مصالحهدهندۀ ماست و عادلکنندۀ ماست.
تصویر اول، تصویر مذهبی: مسیح به عنوان قربانی
«مسیح که قربانی عید فصح ماست ذبح شده است» (اول قرنتیان ۵:۷). «مسیح ما را محبت نمود و خویشتن را برای ما به خدا هدیه و قربانی برای عطر خوشبوی گذرانید» (افسسیان ۵:۲). این تصویر به مراسم قربانی در عهدعتیق اشاره مینماید و ما را به یاد عید فصح، اهمیت خون، روز کفاره و جایگاه خیمۀ اجتماع و معبد میاندازد. خدا را شکر که «پردۀ اندرون مقدس معبد از بالا تا به پایین دو پاره شد» (مرقس ۱۵:۳۸). ما میتوانیم از طریق قربانی مسیح، وارد حضور خدا بشویم (عبرانیان ۱۰:۱۹-۲۲).
قربانی مسیح گناهان ما را کفاره میکند. عبارت “کفارۀ گناهان” در عهدجدید چهار بار ذکر شده است: رومیان ۳:۲۵، عبرانیان ۲:۱۷، اول یوحنا ۲:۲ و ۴:۱۰. معنای لغوی این عبارت “فرو نشانیدن غضب” است و با غضب خدا در ارتباط میباشد. هر چند که منبع و منشأ این کفاره باز محبت خداست، “علت اینکه خدا ما را دوست دارد این نیست که مسیح در راه ما مرده است. مسیح در راه ما مرد، زیرا خدا ما را دوست داشت. اگر لازم بود که غضب، خدا فروکش کند، این محبت خدا بود که از طریق کفاره غضب خدا را فرو نشانید. خدا در تسکین دادنِ این غضبِ به حق خویش، خود پیشقدم گردید. این محبت خدا بود که باعث شد خود او متحمل غضب خویش شود، زمانی که مسیح در جای ما و به عوض ما مرد” (جان استات John Stott).
در الهیات صلیب، دو کلمۀ کلیدی عبارتند از: رضایت و جانشینی. گفتن این سخن که خدا باید خود را راضی کند، به این معنی است که او همیشه براساس ذات کامل خود عمل میکند. به همین جهت، طریقی هم که او برای بخشیدن گناهکاران برمیگزیند، باید کاملاً با شخصیت خود او مطابق باشد. او هم قاضی است و هم منجی. از یک طرف، باید مجازات کند و از طرف دیگر، میخواهد ببخشد. در صلیب است که عدالت خدا و محبت او در یک زمان متجلی میگردد. از این رو، صلیب طریقی است که خدا در آن، بیآنکه از گناهان ما چشمپوشی کند، محبت خود را نمایان میسازد، و بدون آنکه عدالت خود را خدشهدار کند، گناهان انسان را میبخشد.
خدا چگونه این عمل را انجام میدهد؟ با عمل جانشینی.
“تنها طریقی که محبت مقدس خدا میتواند کاملاً ارضا گردد، این است که داوری او بر آن جانشینی که خود او مقرر میکند، فرو ریزد، و بدین ترتیب قدوسیت او نیز ارضا شود. این تنها طریقی است که محبت او را بهجانب ما سرازیر مینماید” (جان استات).
بنابراین، خدا چگونه میتواند هم قدوسیت خود را در داوری و هم محبت خود را در بخشیدن گناهان نشان دهد؟ این کار تنها با فراهم کردن جانشینی بجای گناهکاران امکانپذیر بود، جانشینی که خود خدا میبایست فراهم میکرد. از این طریق، فردِ جانشین داوری خدا را دریافت میکرد و گناهکاران نیز بخشش خدا را.
حالا فرد جانشین کیست؟ کلام خدا نشان میدهد که خدا در مسیح بود: «خدا در مسیح بود و جهان را با خود مصالحه میداد» (دوم قرنتیان ۵:۱۹). به همین دلیل، جان استات در کتاب خود بهنام “صلیب مسیح” فصلی را به “جانشین شدنِ خدا” اختصاص داده و مینویسد: “خبر خوش کفاره در انجیل خبر رضایت خداست، رضایتی که با جانشین کردن خود به جای ما بدست آورده است”.
خدای قدوس و عادل چگونه میتواند رحیم و بخشنده باشد؟ خدا با مجازات کردن گناه، عدالت خود را ظاهر میسازد و با قبول کردنِ آن مجازات بر خود، رحمت خود را آشکار میفرماید.
تصویر دوم، تصویری از دنیای تجارت: مسیح بهعنوان رهاننده ما
درست است که مسیح ما را نجات میدهد، ولی رهایی و رستگاری خدا به بازخرید و فدیه دادن مربوط است. ما امروزه در اصطلاحات مالی، به اعتبارات و اسناد اعتباری اشاره میکنیم. بازخرید، رهایی و فدیه دادن از اصطلاحات متداول در زبان مردم قرن اول بود. در میان یونانیها، اگر اشخاص مهمی در جنگها اسیر میشدند، از طریق پرداخت خونبها آزاد میشدند؛ در میان عبرانیها، همانطورکه در کتاب روت میخوانیم، خویشاوند نزدیک اموال زیر قسط اَقرِبای خود را بازخرید و انفکاک مینمود و این کار همیشه با پرداخت قیمتی توأم بوده است.
حالا کلام خدا نشان میدهد که خداوند رهانندۀ ماست و «قوم خود را بازخرید نمود یا فدیه داد» (خروج ۱۵:۱۳). مسیح میفرماید «پسر انسان نیامده است تا مخدوم شود بلکه تا به دیگران خدمت کند و جان خود را در راه بسیاری فدا سازد» (مرقس ۱۰:۴۵). کلمۀ فدا یا فدیه که توسط مسیح بهکار برده شد، واژهای فنی بود که در آن زمان به پولی که برای آزادی یک اسیر جنگی و یا یک برده پرداخت میشد، اطلاق میگشت.
آنچه که در مرکز کار فدیه قرار دارد، “آزادی” است. این حقیقتاً همان چیزی است که ما احتیاج داشتیم، زیرا که بردگانی بودیم در اسارت گناه، مرگ، شریعت، دنیا و غیره… اما قیمت (خون بها) پرداخت شده است و الآن دیگر آزاد هستیم (اول پطرس ۱:۱۸، رومیان ۳:۲۴، افسسیان ۱:۷).
رهایی کامل ما در آینده اتفاق میافتد، بویژه زمانی که از این بدنهای جسمانی آزاد شویم (رومیان ۸:۲۳). ولی ما بهوسیله روحالقدس برای آن روز رهایی مُهر شدهایم (افسسیان ۴:۳۰). ما غلامان عیسی مسیح هستیم که به قیمتی خریداری شدهایم (اول قرنتیان ۶:۱۹-۲۰، ۷:۲۳، اعمال ۲۰:۲۸ و مکاشفه ۵:۹).
تصویر سوم، تصویر اجتماعی: مسیح مصالحهدهندۀ ما
جدایی، روابط قطع شده، و از خود بیگانگی در جوامع ما بیداد میکند، ولی مطلب مهمتر از آن این است که ما از خدا بیگانه و جدا گشتهایم (کولسیان ۱:۲۱ و افسسیان ۴:۱۸). از این جهت، انجیل با رابطۀ ما با خدا و احتیاج ما به مصالحه و آشتی با او آغاز میگردد. چهار قسمت مهم در عهدجدید دربارۀ این موضوع صحبت میکند: رومیان ۵:۹-۱۱، افسسیان ۲:۱۱-۲۲، کولسیان ۱:۱۵-۲۰ و دوم قرنتیان ۵:۱۸-۲۱. مصالحه کار خداست و از طریق مرگ مسیح حاصل میآید: «زیرا در حالی که دشمن بودیم بهوساطت مرگ پسرش با خدا صلح داده شدیم» (رومیان ۵:۱۰).
مصالحه دادن یعنی احیا کردن یک رابطه، تجدید کردن یک دوستی. بدین ترتیب که رابطه از هم گسسته ما با خدا بهوسیلۀ عیسی مسیح از سر نو برقرار میگردد. این امر بین ما و خدا آشتی برقرار میکند و به دو برکت منتهی میشود: فرزندخواندگی و دسترسی به حضور خدا. ما فرزندان او میگردیم و بهحضور او تقرب مییابیم.
اما آشتی نه فقط به رابطۀ ما با خدا مربوط است، بلکه به رابطۀ ما با دیگران نیز مربوط میشود. ما در مسیح جامعهای مصالحه داده شده نیز هستیم؛ او آرامی و صلح ماست (افسسیان ۲:۱۴-۱۶).
تصویر چهارم، تصویری حقوقی و دادگاهی: مسیح عادلکنندۀ ما
این تصویر از دادگاه سرچشمه مییابد. عادل شمردگی معنایی قانونی دارد و منظور از آن “عادل اعلان کردن، بیگناه اعلام کردن و تبرئه کردن” است. این طریقی است که خدا بهوسیلۀ آن، مردم را با خود مصالحه میدهد. عادل شمردگی کیفیتی اخلاقی نیست، بلکه بیشتر اشاره به یک وضعیت و رابطه دارد. وقتی عدالت مسیح به حساب یک گناهکار گذاشته میشود، رسماً عادل و بدون گناه اعلام میگردد. پس خدا آن شخص گناهکار را عادل میشمارد.
منبع عادل شمردگی ما، فیض اوست (رومیان ۳:۲۴)؛ اساس عادل شمردگی ما، خون اوست (رومیان ۵:۹)؛ وسیله عادل شمردگی ما، ایمان است (رومیان ۵:۱، ۳:۲۸).
در نتیجه، در این چهار تصویر از نجات، چهار موقعیت مختلف را مشاهده میکنیم: کفاره، بر خشمی که خدا نسبت به ما دارد، تأکید میگذارد؛ بازخرید یا فدیه، به اسارت ما به گناه اشاره دارد؛ مصالحه به دشمنی ما با خدا و دور شدن ما از او، و عادل شمردگی نیز به گناه و خطای ما اشاره میکند. در تمامی اینها بهروشنی میبینیم که پیشقدم شونده خود خداست که در محبت خود عمل میکند.
این خداست که خشم خود را فرو نشانیده، ما را از اسارت بازخرید کرده و آزاد نموده است، ما را با خود مصالحه و آشتی داده، و از دیدگاه خود، ما را عادل و بیگناه اعلام کرده است. تمامی اینها نشان میدهند که همۀ این مواهب، از طریق خون مسیح حاصل شده است.